امروز سمای مامان وارد نه ماه میشه و روز به روز خوشگل ترو شیطون تر از دیروز وای که چقدر تو شیطونی فسقلی من ،نمیزاری بیام برات بنویسم خیلی خراب کار شدی نمیشه تنهات بزارم خیلی هم به من وابسته شدی تا از کنارت میرم میزنی زیر گریه ، خلاصه همه زندگی ما شده سرکله زدن با سما خانومه گل دیشب دیدم دندون بالای هم دار سرو کلش پیدا میشه تا دخترم دیگه قشنگ به به بخوره جیگر مامان دیروز بردمت دکتر بهش گفتم غذاهای خودشو نمیخوره دکترم گفت از غذاهای خودمون بهت بدم کم کم باید شروع کنی به خوردن نه که تاحالا نمیخوردی ، وزنتم شده بود ٨ کیلو قدتم شده بود ٦٨ سانت دکترم معاینت کرد خدارو شکر چیزیت نبود...