سماسما، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

سما عسل مامان و بابا

نه ماه تموم

سمای مامان امروز وارد ده ماه میشه فدای تو بشم من چه زود داره میگذر آدم به گذشت زمان که فکر میکنه خیلی دلش میگیره هی دخملم همدمم سماجون مامان میگه البته موقعی که گشنه میشه ولی تا دلت بخواد بابای میگه از دیشب تاحال هی باخودش تکرار میکنه بابا بب بابا با بابای دل منو آب میکنه یه عکس بزارم از فوضولی کردنت کارای خطرناک ...
28 مهر 1390

چند تا عکس از دخملی

مامانی اینجام ولم نمیکنی یه دوربین گرفتی دستت تا تکون میخورم ازم عکس میگیری  دوربین بده من بخولمممممممم من بیسکویت نمیخوام دوربین میخوام به به دستت درد نکنه مامان چه خوش مزه بود هه هه هه هه ...
26 مهر 1390

پنجمین مروارید سما

پنجمین دندون دخملی هم دراومدپایین سمت چپ    الهی مامانی فدای تک تک دندونات شیرین تر از عسل در ١٩/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی مرواریده زد بیرون بخولمش که پنـــــــــــج تا دندون داره   ...
24 مهر 1390

بدون عنوان

    شب که میشه ستاره ها راهی آسمون میشن دور و بر ماه میشینن همدل و همزبون میشن   شب ها بیا کنارهم به آسمون نگا کنیم ستاره ها را ببینیم با همدیگه دعا کنیم   به یاد بیاریم که خدا ما آدما را آفرید ماه قشنگ نقره ای ستاره ها را آفرید   بیا با هم بگیم خدا، خدای پاک و مهربون هر کسی که به یادته به آرزوهاش برسون ************************** ...
20 مهر 1390

بــــــــــــابـــــــــای

سما کوچولوی من میگه بابا بعداز چند وقت تلاش پی در پی بلاخره سما به حرف اومدو گفت بابا البته دخترم دد میگفت ولی خیلی تو حرف زدن تنبلی میکنه  در ١٢/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی که برای اولین بار گفت بابا خدا شانس بده  بابا سعیدم برا دخملی یه دست لباس کادو اورد جایزه بابا گفتنش چه استقباله گرمی     چهارمین مروارید سما چهار دندونه میشه قربونه اون دندونات مامانی دوتا بالا دوتا پایین خرگوش داریم تو خونمون در این تاریخ چهارمین دندون سما جان٧/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی در اومد ...
15 مهر 1390

سومین مرواریه سما جون

وای که مامان فدای اون سه تا دندونت بشه دخمل مامان در١/٧/١٣٩٠  ماه مهر در نه ماهگی سومین دندون سما خانوم در اومد وای که چه خوشگل شدی خانومم البته تو هشت ماهگی که بودی لثه بالا ورم داشت و معلوم بود که  میخواد بزنه بیرون خیلی اذیت نشدی ونکردی فقط شکمت شل شده بود خیلی خراب کاری کردی هه هه دختر گلم تو هر ماهی که پا میزاره با یه چیزه جدید الان که وارد نه ماه شدی دندون بالات در اومد عزیز دلم                             با عرض معذرت مامان یادش رفته بود بنویسه که سما کوچولو کی خودش بدونه...
5 مهر 1390

بـــــــــای بـــــــــــای هشت ماهگی

امروز سمای مامان وارد نه ماه میشه و روز به روز خوشگل ترو شیطون تر از دیروز وای که چقدر تو شیطونی فسقلی من ،نمیزاری بیام برات بنویسم خیلی خراب کار شدی نمیشه تنهات بزارم خیلی هم به من وابسته شدی تا از کنارت میرم میزنی زیر گریه ، خلاصه همه زندگی ما شده  سرکله زدن با سما خانومه گل دیشب دیدم دندون بالای هم دار سرو کلش پیدا میشه تا دخترم دیگه قشنگ به به بخوره جیگر مامان دیروز بردمت دکتر بهش گفتم غذاهای خودشو نمیخوره دکترم گفت از غذاهای خودمون بهت بدم  کم کم باید  شروع کنی به خوردن نه که تاحالا نمیخوردی ، وزنتم شده بود ٨ کیلو قدتم شده بود ٦٨ سانت دکترم معاینت کرد خدارو شکر چیزیت نبود...
28 شهريور 1390