سماسما، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

سما عسل مامان و بابا

اینم چند تا عکس از ده ماهگی سما گلی

وای چه خوش مز است ای لیمو شیرینا یکی دیگه میخوام مامان با پوستم خوش مزاست فقط یه کم تلخه ههههههه به قدم نگاه نکنید من خیلی کارا بلدم اینم یکیش بدون اینکه از کسی کمک بخوام خودم وایستادم مامانی این لباسامو بده بشورم     ...
23 آبان 1390

ده ماهگی سما خانوم

ده ماهگی پراز رویدادهای جدید اولین رویداد، سمای مامان دست دسی میکنه هوراااا ٥روز بود که وارددهمین ماه زندگیت شده بودی عزیزم که تو رورئکت نشسته بودی  یه دفعه دیدم داری دست میزنی بابای هم دید خیلی بهت خندیدیم خیلی بامزه دست میزنی اونم صدا دار،فدای اون دست های کوچولو بشم من مامانی دومین رویداد،سما سه تا دندون دیگه در اورد ماشالله تو دندون در اورد زرنگی ولی تو حرف زدن نه دوتا بالا یکی دیگه پایین الان هشتا دندون داری قوربون همشون بخولمشون ششمین دندون ١٤/٨/١٣٩٠ هفتمین  دندون ١٧/٨/١٣٩٠ هشتمین دندون١٩/٨/١٣٩٠ یادم رفت بگم سما گلی چند وقته که می ایسته سر پاش بدونه کمک سما گلی قبل از اینکه بخواد فوضولی کن...
23 آبان 1390

نه ماه تموم

سمای مامان امروز وارد ده ماه میشه فدای تو بشم من چه زود داره میگذر آدم به گذشت زمان که فکر میکنه خیلی دلش میگیره هی دخملم همدمم سماجون مامان میگه البته موقعی که گشنه میشه ولی تا دلت بخواد بابای میگه از دیشب تاحال هی باخودش تکرار میکنه بابا بب بابا با بابای دل منو آب میکنه یه عکس بزارم از فوضولی کردنت کارای خطرناک ...
28 مهر 1390

چند تا عکس از دخملی

مامانی اینجام ولم نمیکنی یه دوربین گرفتی دستت تا تکون میخورم ازم عکس میگیری  دوربین بده من بخولمممممممم من بیسکویت نمیخوام دوربین میخوام به به دستت درد نکنه مامان چه خوش مزه بود هه هه هه هه ...
26 مهر 1390

پنجمین مروارید سما

پنجمین دندون دخملی هم دراومدپایین سمت چپ    الهی مامانی فدای تک تک دندونات شیرین تر از عسل در ١٩/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی مرواریده زد بیرون بخولمش که پنـــــــــــج تا دندون داره   ...
24 مهر 1390

بدون عنوان

    شب که میشه ستاره ها راهی آسمون میشن دور و بر ماه میشینن همدل و همزبون میشن   شب ها بیا کنارهم به آسمون نگا کنیم ستاره ها را ببینیم با همدیگه دعا کنیم   به یاد بیاریم که خدا ما آدما را آفرید ماه قشنگ نقره ای ستاره ها را آفرید   بیا با هم بگیم خدا، خدای پاک و مهربون هر کسی که به یادته به آرزوهاش برسون ************************** ...
20 مهر 1390

بــــــــــــابـــــــــای

سما کوچولوی من میگه بابا بعداز چند وقت تلاش پی در پی بلاخره سما به حرف اومدو گفت بابا البته دخترم دد میگفت ولی خیلی تو حرف زدن تنبلی میکنه  در ١٢/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی که برای اولین بار گفت بابا خدا شانس بده  بابا سعیدم برا دخملی یه دست لباس کادو اورد جایزه بابا گفتنش چه استقباله گرمی     چهارمین مروارید سما چهار دندونه میشه قربونه اون دندونات مامانی دوتا بالا دوتا پایین خرگوش داریم تو خونمون در این تاریخ چهارمین دندون سما جان٧/٧/١٣٩٠ در نه ماهگی در اومد ...
15 مهر 1390

سومین مرواریه سما جون

وای که مامان فدای اون سه تا دندونت بشه دخمل مامان در١/٧/١٣٩٠  ماه مهر در نه ماهگی سومین دندون سما خانوم در اومد وای که چه خوشگل شدی خانومم البته تو هشت ماهگی که بودی لثه بالا ورم داشت و معلوم بود که  میخواد بزنه بیرون خیلی اذیت نشدی ونکردی فقط شکمت شل شده بود خیلی خراب کاری کردی هه هه دختر گلم تو هر ماهی که پا میزاره با یه چیزه جدید الان که وارد نه ماه شدی دندون بالات در اومد عزیز دلم                             با عرض معذرت مامان یادش رفته بود بنویسه که سما کوچولو کی خودش بدونه...
5 مهر 1390